جدول جو
جدول جو

معنی کوزه گردان - جستجوی لغت در جدول جو

کوزه گردان
(زَ / زِ گَ)
نام قسمی از بازی. کوزه گردانک. (ناظم الاطباء). جدارک. جدانک. (از برهان). و رجوع به کوزه گردانک، جدارک و جدانک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
کسی که برای گرفتن پول کاسه ای را می گرداند، کنایه از گدا، کسی که کاسه یا بشقابی را بر سر چوب می چرخاند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز گردان
تصویر روز گردان
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردک، آفتاب گردک، آفتابگردان، آفتاب گردش، روز گرد
فرهنگ فارسی عمید
(زَ / زِ گَ نَ)
نام بازی است. (از آنندراج). نام قسمی ازبازی. کوزه گردان. (ناظم الاطباء). جدارک. جدانک. (ازبرهان). و رجوع به کوزه گردان، جدارک و جدانک شود
لغت نامه دهخدا
(زِ گَ مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان حومه بخش سلدوز که در شهرستان ارومیه و در 2500گزی جنوب خاوری نقده واقع است و 276 تن سکنه دارد. آب آن از رود کدار و چشمه و محصول آن غلات و چغندر و توتون و حبوبات است. شغل مردم زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. این ده در دو محل نزدیک به هم به نام کوزه گران بالا و پائین مشهور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ رَ)
شخصی را گویند که بر در خانه ها رود و گدائی کند. (برهان) ، جام باز. آنکه بشقاب و کاسه و مانند آن را ببازی بر سر چوبی گرداند. (ناظم الاطباء) :
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ بخون بشوید باز.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ گَ نَ / نِ)
در تداول مردم جنوب خراسان، محل کوزه سازی. کوزه گری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَهْ گَ دَ)
آنکه دارای گردن کوتاهی باشد. (از اشتینگاس) (ناظم الاطباء). رجوع به کوتاه گردن شود، حیله باز و مکار و بدعمل و بدکردار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
گوه غلطان و جعل. (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری). خبزدوک. سرگین گردان. گوه گردانک. سرگین گردانک. جعل. (منتهی الارب). دحروجه. صعروره. ابوسلمان. ابوهاشم. (منتهی الارب). رجوع به گوگار و گوگردانک و جعل و گوی گردانک شود، قسمی از بازی. (ناظم الاطباء). نام یک قسم بازی است. (فرهنگ اشتنگاس) (فرهنگ سروری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
کسی که بر در خانه ها و دکانها رود و با کاسه گدایی بتکدی پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز گردان
تصویر روز گردان
آفتاب گردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
((~. گَ))
گدای دوره گرد
فرهنگ فارسی معین